زیست
همه چیز در مورد زیست و پدیده های زیستی
 
 
پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, :: 15:38 ::  نويسنده : m.z

 

دستگاه لیمبیک: شامل اجزایی نظیر آمیگدال - شکنج کمر بندی - مثلث مغزی - هیپوکامپ - هیپوتالاموس - قشر بویایی و تالاموس است این دستگاه در کنترل احساسات - ترشحات هورومونی - پاسخ های هیجانی- رفتار- انگیزه و احساس درد نقش موثری بر عهده دارد.

هیپوتالاموس: بخشی از دستگاه لیمبیک یا کناری مغز است که در بخش داخلی مغز و زیر تالاموس قرار دارد که دمای بدن - هیجانات - گرسنگی - تشنگی- اشتها - گوارش و خواب را کنترل می کند.

آمیگدال: شکل بادامی آمیگدال بخشی از دستگاه لیمبیک است که هیجاناتی نظیر شادی یا عصبانیت را کنترل می کند مثلا بدون وجود این بخش در ممکن است در مسابقه مهمی برنده شوید بدون این که احساس خوشحالی کنید.

هیپوکامپ: هلالی شکل در جلو دستگاه لیمبیک قرار دارد. هیپوکامپ خاطرات را شکل داده و ذخیره می کند و بنابراین در یادگیری ممکن است نقش مهمی داشته باشد. اگر هیپوکامپ وجود نداشت چیزی را به خاطر نمی آوریم نمونه آن در افرادی است که دچار آلزایمر شده اند.

مثلث مغزی یا فورنیکس: کمانی از رشته های عصبی که از هیپوکامپ به اجسام پستانی کشیده شده است و موجب اتصال هیپوکامپ به هیپوتالاموس می شود.

اجسام پستانی: یک جفت اجسام کوچک و گرد در سطح شکمی مغز و در قسمت انتهایی مثلث مغزی قرار دارد. این اجسام در تجزیه و تحلیل حافظه باز شناسی و یاد آوری نقش مهمی دارند.

غده اپی فیز: این غده به دیوار پشتی بطن سه چسبیده است و در احساس خواب - تبدیل  پیام های عصبی به پیام های درون ریز - تنظیم فعالیت های درون ریز و ترشح هورمون ملاتونین نقش مهمی بر عهده دارد.

منظقه ورنیکه: قسمتی از مغز است که درک زبان در آن جا صورت می گیرد.

منطقه بروکا: منطقه مربوط به تولید زبان است.

مغز از قسمت های زیر درست شده است :

1- نیم كره های مغز

2- تالاموس و عقده های عصبی قاعده ای

3- مغز میانی

4- پل دماغی

5- مخچه

6- بصل النخاع

 

نیم كره های مغز

نیم كره های مغز دو عدد بوده كه از نظر نردبان تكاملی جدیدترین قسمت مغز می باشند. آنها هدیه اصلی خداوند به انسان بوده و تكامل آن از پستانداران از حدود پنجاه میلیون سال پیش شروع شده و در انسان نماهائی مانند « استرالوپیتكوس» به اوج خود رسید (2 میلیون سال پیش ) .

اختصاصی ترین صفت تكاملی ازدیاد تعداد یاخته های عصبی بوده كه پیشرفت شایان آن را در « هموهابیلیس» و « همواركتوس » می توان مشاهده كرد. دوران طلائی بزرگ شدن مغز در « نئاندرتال » « و هموساپینس» (حدود یكصد هزارسال پیش ) آغاز و به انسان ختم می شود.

بدون نیمكره های مخ، انسان جاندار بی شعوری بیش نیست. تكوین شعور انسان عبارت بوده است از ازدیاد یاخته ها ( نتیجتاً اضافه شدن وزن مغز ) و ارتباطات آنها با یكدیگر برای بهتر شدن قدرت پردازش اطلاعات محیطی و درونی . در « مرگ مغزی » این قدرت از بین میرود چون كل ساختار مغز مضمحل می شود.  در درون نیمكره ها حفره هایی پر از مایع نخاعی و جود دارند كه بطن ها نامیده می شوند . دو نیمكره توسط جسم پینه ای به هم متصل می باشند كه در حقیقت ارتباط اصلی نرونهای دو نیمكره با هم می باشند.

تشریح مغز

قسمت های مختلف تشكیل دهنده نیمكره ها شامل قسمت های زیر است :

1- لوب پیشانی

2- لوب آهیانه ای

3- لوب پس سری

4- لوب گیجگاهی

5- لوب حاشیه ای

 

لوب پیشانی

لوب پیشانی مهمترین قسمت تكامل یافته مغز است. مخصوصاً در انسان و انسان نماها این قسمت فوق العاده وسعت پیدا كرده است. قسمت های خلفی لوب پیشانی ویژه فرمانهای حركتی بوده و از هم گسیختگی نسج این قسمت باعث از كار افتادگی یك اندام می شود. تحریك هر قسمت از اندامها و سر بر روی مكان مخصوصی از این نوار باریك وجود دارد، قسمتی از این ناحیه، كه بین دو نیمكره وجود دارد، مختص حركات اندامهای تحتانی می باشد. درقسمت قدامی ناحیه حركتی سرو دست مركز كنترل حركات چشم وجود دارد.

 

در نیمكره چپ، مركز حركتی تكلم درلوب پیشانی می باشد. از هم پاشیدگی نسوج این ناحیه باعث گنگی شده و بیمار قادر به گفتار نیست. آنچه از لوب پیشانی باقی می ماند عبارتست از ناحیه ای كه در جلو قرار داشته و مركز شعور ، منطق، تفكر و تا حدودی حافظه است. از بین رفتن این قسمت از مغز در دو طرف منجر به كم اهمیت دادن اصول اخلاقی شده و تصمیمات بیمار انفعالی می گردد. اگر آسیب بسیار شدید باشد خلاقیت حركات از بین رفته و ممكن است با حالت اغماء اشتباه شود. یكی از راههای درمان امراض روانی، در ابتدای سده حاضر، عبارت بود از تخریب دو طرفه قسمتهای عمقی لوب های پیشانی و تبدیل بیمار به فردی كه از نظر اجتماعی بیشتر قابل تحمل باشد. متأسفانه اثرات سوء این عمل جراحی باعث شد كه بعداً كمتر مورد استفاده قرار گیرد.

 

لوب آهیانه ای

وظایف لوب های آهیانه ای در طرف راست و چپ تا حدودی با هم فرق می كنند. علاوه بر تشخیص محل درد ، گرما، لمس و محسوسات عمقی در باریكه پشت شیار مركزی، لب آهیانه ای در طرف راست بینش فضائی را در شخص بوجود می آورد. عوارض عمقی لوب طرف راست منجر به از دست دادن جهت یابی فضائی فرد گشته و طرف چپ بدن را در كارهای روزمره فراموش می كند. به حوزه بینائی چپ توجه نكرده و مثلاً ریش خود را در طرف چپ نمی تراشد، چنین شخصی ردیابی فضائی خود را از دست می دهد. شدت عارضه در بعضی بحدی است كه بیمار عضوی در طرف چپ بدن خود را از یاد می برد و فكر می كند مربوط به شخص دیگری است. لب آهیانه ای در طرف چپ علاوه بر جهت یابی فضائی و محسوسات طرف راست، وظیفه تكلم را نیز بعهده دارد. اختلال در ریاضیات، محاسبه، تشخیص راست و چپ بدن، خواندن و نوشتن و تكلم پس از آسیب رسیدن به لوب آهیانه چپ دیده می شود.

 

لوب پس سری

لوب پس سری مسئولیت بینائی را عهده دار بوده و آسیب رسیدن به این ناحیه شخص را بطور كامل یا نافص نابینا می كند. یكی از بهترین محسوسات محیطی كه به وسیله آن مكانیسم پردازش اطلاعات در مغز به وسیله فیزلوژیست هائی مثل « هوبل » و « ویسل » در دانشگاه هاروارد برملا گشته عبارت است از « حس بینائی » این دو دانشمند به طور سیستماتیك پردازش اطلاعات را از شبكیه تا لوب پس سری دنبال كردند. كار اصلی این پژوهشگران عبارت بود از ثبت تحریك پذیری سلول های شبكیه، ایستگاه زانوئی و قشر خاكستری مخ ( سلول های ساده، پیچیده و فوق پیچیده ) در مناطق به اصطلاح 17  و 18  و19 « برودمن » لازم به یادآوری است كه « برودمن» پژوهشگری بود كه سطح مغز را از 1 تا 52 منطقه بر حسب انواع یاخته های قشر خاكستری طبقه بندی كرد. مثلاً منطقه 46 ویژه حافظه بوده و 44 بیان تكلم را به عهده دارد. « هوبل و ویسل» دریافتند كه به ترتیب كه اطلاعات از یك ایستگاه به ایستگاه دیگری منتقل می شده پیچیده تر و به حقیقت نزدیك تر می شود . مثلاً سلول های شبكیه و ایستگاه زانوئی فقط به یک نقطه نورانی پاسخ داده، درحالی كه سلول های ساده كورتكس بینائی تنها به یك نوار نورانی با محور خاص پاسخ می دهند. می توان تصور كرد كه این نوار از تعدادی نقطه نورانی درست شده است. بنابر این، سلول های ساده قشر خاكستری نسبت به یك نقطه نورانی بی تفاوتند. به همین ترتیب كه جلو برویم مشاهده می شود كه سلولهای پیچیده كورتكس توسط یك لبه نورانی تحریك می شوند كه محور مشخصی داشته ولی محل آن مهم نیست. بهترین، تحریك برای یك سلول فوق پیچیده یك گوشه است. با در نظر گرفتن بحث بالا، هر چقدر از منطقه 17 به طرف منطقه 19 می رویم وظیفه سلول ها پیچیده تر شده به تحریكی نوین پاسخ می دهند. این موضوع در تشخیص فاصله و رنگها بسیار صادق است.

 

لوب گیجگاهی

این لوب در طرف راست نقش مهمی از نظر هنر تشخیص رنگها و جوانب مختلف دستگاههای موسیقی داشته و در طرف چپ تأثیر مهم آن درتكلم انسان است. درك صداهای شنیده شده و پردازش دستوری گفتار و آماده كردن پاسخ شایسته، به وسیله لوب آهیانه چپ صورت می گیرد. آسیب رسیدن به لوب گیجگاهی گاهی باعث از بین رفتن توانائی نامگذاری افراد و اشیاء می شود. همچنین لوب های گیجگاهی راست و چپ با هم نقش مهمی در فعال نگهداشتن حافظه دارند.

دروازه اصلی ورود اطلاعات محیطی به مغز و ثبت آنها در گرو سلامتی لوب گیجگاهی است.

 

به نظر می رسد كه « هیپوكامپ» این ناحیه همگام با قسمت های دیگر لوب حاشیه ای نقش كلیدی در قبول یا رد اطلاعات داشته باشند. از این مكان است كه اطلاعات منتشر شده از محسوسات محیطی به نقاط دیگر مغز مخصوصاً لوب های پیشانی می روند. بخش دیگری از فیبرهای آورنده اطلاعات به لوب گیجگاهی از ساقه مغز و هسته « مینرت» می باشد.

از بین رفتن « هیپوكامپ » منجر به عدم توانائی انسان در تثبیت حافظه شده و شخص قدرت انتقال اطلاعات رابه سایر نقاط مغز از دست می دهد.

اگر انسانی هر دو لوب گیجگاهی مخصوصاً دو « هیپوكامپ » را از دست بدهد برای همیشه قدرت ثبت اطلاعات از محیط را برای یادآوری در دراز مدت از دست خواهد داد. در ام- آر- آی روبرو هر دو لوب گیجگاهی به خاطر انسفالیت آسیب دیده و قدرت حافظه بیمار شدیداً صدمه دیده است. حس شامه نیز با لوب گیجگاهی ارتباط دارد.

 



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همه چیز در مورد زیست و پدیده های زیستی و آدرس olumzisti.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 462
تعداد مطالب : 1
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1